یادبود شهید جمهور
15 آذر 1404 توسط زهرا خاك تاريك
بیقرار بودم انگار نبودنت مرا بی پناه کرده بود بی قراری که حتی اشک هم ارامش نمیکرد
غروب پنجشنبه بود وچقدر دلم بودنت را میخواست انگار به دلم انداختندحلوایی درست کردم با تعدادی تسبیح روانه حرم امامزاده شدم وسفره ای کوچک برای نبودنت پهن کردم بجز رحمتش ناقابل بود وکاری اندک ببخش مرا ای برزگ مرد فروتن که هربار گفتی من کسی نیستم من یک طلبه ام…..
